بیوگرافی

متن مرتبط با «قدیمی» در سایت بیوگرافی نوشته شده است

وحید قدیمی

  • وحید قدیمی معروف به مرد هزار چهرهوحید قدیمی معروف به مرد هزار چهره که مطبوعات به او لقب کارلوس ایران را دادند یکی از جانیان خطرناک تاریخ جنایی ایران است که با جعل عنوان با نام های رضا ناظمی، جمشید قاسمی، عباس حبیبی، مهندس علی رضا پورکاظمی و... مرتکب ۹ فقره قتل، ده ها سرقت، کلاهبرداری، خرید و فروش مواد مخدر، خیانت در امانت، جعل عنوان و... گردید.وحید قدیمی در سال ۱۳۵۹ با مشارکت شخصی به نام فرامرز دژدانی (که در سال ۱۳۶۱ اعدام شد) مرتکب چندین فقره قتل و سرقت مسلحانه شد و همان سال موفق به فرار از کشور شد.برگی از پرونده وحید قدیمی را از زبان خودش و چگونگی فرار او را مرور می کنیم.«پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به جرم سرقت دستگیر و به زندان افتادم. در زندان با شخصی به نام فرامرز دژدانی آشنا شدم. در اواخر سال ۱۳۵۸ و اوایل سال ۱۳۵۹ از زندان رهایی پیدا کردم. بعد از مدتی فرامرز هم آزاد شد. در خیابان مولوی با او ملاقات و با تهیه اسلحه با هم قرار گذاشتیم دست به سرقت های بزرگ بزنیم. من در آن زمان در تعمیرگاه و تعویض روغنی کار می کردم و شب ها هم همان جا می خوابیدم. فرامرز زیاد به آن جا می آمد و با هم صحبت می کردیم تا این که به اتفاق در منطقه لویزان یک آپارتمان مسکونی اجاره کردیم و هر کدام یک زن رقاصه کاباره زمان رژیم گذشته که از قبل می شناختیم به آن خانه بردیم و به اتفاق زندگی کردیم و من هم دیگ, ...ادامه مطلب

  • وحید قدیمی

  • وحید قدیمی معروف به مرد هزار چهرهوحید قدیمی معروف به مرد هزار چهره که مطبوعات به او لقب کارلوس ایران را دادند یکی از جانیان خطرناک تاریخ جنایی ایران است که با جعل عنوان با نام های رضا ناظمی، جمشید قاسمی، عباس حبیبی، مهندس علی رضا پورکاظمی و... مرتکب ۹ فقره قتل، ده ها سرقت، کلاهبرداری، خرید و فروش مواد مخدر، خیانت در امانت، جعل عنوان و... گردید.وحید قدیمی در سال ۱۳۵۹ با مشارکت شخصی به نام فرامرز دژدانی (که در سال ۱۳۶۱ اعدام شد) مرتکب چندین فقره قتل و سرقت مسلحانه شد و همان سال موفق به فرار از کشور شد.برگی از پرونده وحید قدیمی را از زبان خودش و چگونگی فرار او را مرور می کنیم.«پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به جرم سرقت دستگیر و به زندان افتادم. در زندان با شخصی به نام فرامرز دژدانی آشنا شدم. در اواخر سال ۱۳۵۸ و اوایل سال ۱۳۵۹ از زندان رهایی پیدا کردم. بعد از مدتی فرامرز هم آزاد شد. در خیابان مولوی با او ملاقات و با تهیه اسلحه با هم قرار گذاشتیم دست به سرقت های بزرگ بزنیم. من در آن زمان در تعمیرگاه و تعویض روغنی کار می کردم و شب ها هم همان جا می خوابیدم. فرامرز زیاد به آن جا می آمد و با هم صحبت می کردیم تا این که به اتفاق در منطقه لویزان یک آپارتمان مسکونی اجاره کردیم و هر کدام یک زن رقاصه کاباره زمان رژیم گذشته که از قبل می شناختیم به آن خانه بردیم و به اتفاق زندگی کردیم و من , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها