فائزه غلامی ارجنکی

ساخت وبلاگ

بوسه‌های خطرناکی که جهانی شد

اخبار ایلک – می‌گویند مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد ولی ملکه مارهای ایران با وجودی که چند بار توسط مارها گزیده شده است ولی نه تنها از ریسمان سیاه و سفید نمی‌ترسد بلکه ازخود مارهای سمی و غیرسمی نیز ترسی به خود راه نمی‌دهد.

به گزارش اخبار ایلک از خبرگزاری فارس، از زمانی که یادش می‌آید با مارها روز را به شب رسانده است، یعنی از سه سالگی با مارها زندگی می‌کرده است.مثل من و شما نیست که از کرم خاکی  و مارهای کوچک نیز وحشت کند، او دوست و هم‌نشین مارهای سمی کوچک و بزرگ است.

او در اثر رابطه صمیمی پدر با مارها و خرنده‌های سمی بر ترس خود غلبه کرد و رابطه صمیمانه و دوستانه‌ای با مارهای سمی دارد. مارهایی که ترس بر جان ما می‌اندازند، با فائزه غلامی ارجنگی دوستی دیرینه دارند.

دوستی فائزه غلامی ارجنگی با مارها به سال‌های دور باز می‌گردد، به روزهایی که فائزه تنها سه سال داشت، وقتی که تازه یاد گرفته بود کلمات را به به خوبی بر زبان بیاورد و نام پدر و مادرش را صدا بزند، از همان زمان اسم مارها را نیز به خوبی یاد گرفت.

کار او فقط به یادگرفتن اسم مارها محدود نبود بلکه او با مهارتی که از پدرش آموخته بود، توانست ۱۱ بار بر زبان شاه مار کبری بوسه زده و به « ملکه مارهای ایران» ملقب شود.

فائزه سه ساله بود که پدرش لقب «سلطان مارهای ایران» را بر سینه خود داشت. چهار سال طول کشید تا پدر مهارت بوسیدن زبان شاه مار کبری را به دخترش بیاموزد و فائزه در هفت سالگی توانست رکورد خود را با بوسیدن زبان شاه مار کبری در کتاب گینس به نام خود ثبت کند.

حالا در همه جای دنیا نام این پدر و دختر را با رکودهایی که در مورد مار کبری داشتند می‌شناسند، البته فائزه تنها به این رکورد اکتفاء نکرد بلکه او در سن ۱۱ سالگی به همراه برادر کوچکتر از خودش به نام غلامرضا ۶ ساله  به مدت ۱۲ ساعت با انواع مارهای سمی در آکواریم یک متر در یک متر بازی کردند.« ما از مدت‌ها پیش برای زدن این رکورد تمرین‌های مختلفی انجام داده بودیم و من در این ۱۲ ساعت با برادرم صحبت کرده  و از زیبایی‌های مار برایش حرف می‌زدم تا او احساس ترس و استرس نداشته باشد، این رکورد به نام برادرم غلامرضا ثبت شد، برادرم غلامرضا علاوه براین  رکورد کوچکترین مارگیر دنیا را هم در سن دو سالگی زده است.»

این خواهر و برادر به همراه برادر دیگرش محمدحسن  پای ثابت مسافرت‌های پدرشان هستند و علی غلامی ارجنگی نمایشگاه‌های مختلفی را در سراسر کشور برای بازدید عموم برگزار می‌کند تا عموم شهروندان با انواع مختلف مارهای سمی و غیرسمی و نوع زندگی آنها آشنا شوند.

یکی از نمایشگاه‌های برگزار شده، آنها به شهر تبریز اختصاص داشت، نمایشگاهی در عمارت زیبای ائل‌گلی، با این خانواده دوست‌دار مارهای سمی در حاشیه برگزاری نمایشگاه در ائل‌گلی تبریز هم‌کلام شدم.

آنها از رمز و راز دوستی خود با انواع مارها و خزندگان صحبت کرده و عموم هموطنان را به دوستی و مهروزی با طبیعت و محیط زیست دعوت می‌کنند.

فائزه خانم سه ساله که بعد از ثبت اولین رکورد خود به «ملکه مارهای ایران» شهرت یافت، حالا ۲۰ ساله بوده و دانشجوی رشته روان‌شناسی در شهرکرد است.

باور کردنش کمی سخت است که چگونه دختر سه ساله از خود شجاعتی به خرج دهد که با مارهای سمی و خطرناک در یک جا و یک اتاق به مدت ۱۲ ساعت زندگی کند.

اگر چه باور کردنش برای ما سخت است ولی او ریشه این نوع زندگی را علاقه شدیدش به طبیعت و حیوانات اعلام کرده و می‌گوید« با توجه به این که پدرم از مارها در خانه نگهداری و مراقبت می‌کرد، من علاقه زیادی به طبیعت و حیوانات پیدا کردم بنابراین همیشه در کنار پدر بوده و کم‌کم به این نوع زندگی در کنار مارها علاقه‌مند شدم و آموزش‌هایی که پدرم به ما می‌داد، باعث شد از مارها نترسم».

اینکه چگونه شد او به فکر رکورد زدن در گینس افتاد هم به فعالیت‌ها ،آموزش‌ها و خبری که پدر به صورت اتفاقی در روزنامه دیده بود، برمی‌گشت:« پدرم در روزنامه خوانده بود که یک دختر چینی توانسته است سر مار کبری را سه بار ببوسد، این موضوع انگیزه‌ای شده بود تا پدرم به فکر افتاده و طی آموزش‌های مختلف مهارت بوسیدن مار کبری را به من آموزش بدهد. دختر چینی سر مار کبری را بوسیده بود ولی پدرم مرا تشویق و حمایت کرد تا کار متفاوتی انجام داده و زبان مار کبری را ببوسم و من توانستم آموزش‌ها و مهارت های پدرم را به خوبی اجرا کنم.»

البته دوستی با مارها به این راحتی هم که فکر می‌کنید، نیست به قول فائزه:«مار یک خزنده وحشی است که دوست و دشمن هم نمی‌شناسد و هر آن ممکن است شما را نیش بزند.»

البته فائزه نیز از گزش مارها در امان نمانده است و در یکی از نمایشگاه‌ها در کوه‌سنگی مشهد، مار کبری او را نیش زده و او به لطف خدا و تجربه پدر و پادزهری که برایش تزریق کرده بود، از این ماجرا جان سالم به درمی‌برد.

خانواده فائزه و در رأس آنها پدرش تجربه زندگی با انواع خزندگان از جمله مارهای سمی مختلف را دارند، بنابراین آنها در طی ۲۰ سالی که با مارها زندگی می‌کنند، در نمایشگاه‌های مختلف در داخل و خارج از کشور برگزار کرده و تجربه زندگی با مارها را به اشتراک می‌گذارند.

آنها در این نمایشگاه برای عموم شهروندان از خصلت‌ها و ویژگی‌های انواع مارها صحبت کرده و به شهروندان توصیه می‌کنند مارها از این که کسی آنها را اذیت کند و وارد حریم خصوصی آنها بشود، ناراحت شده و اذیت می‌شوند و در این حالت چه بسا ممکن است فرد را نیش بزنند.

فائزه توصیه می‌کند هیچ‌وقت مارها را اذیت نکنید، در واقع اذیت کردن مارها یعنی خود را به هلاکت انداختن، وقتی مارها را اذیت می‌کنید در واقع مار برای دفاع از خودش از سلاح دفاعی‌اش یعنی نیش زدن استفاده می‌کند.

ملکه مارهای ایران این روزها از اجرای نمایش با مار خداحافظی کرده و در کنار تحصیل دانشگاهی چند سال است که به تحقیقات میدانی و کشف مارهای جدید با پدرش مشغول است.

چنانچه می‌گوید: پدرم سه مار شناسایی کرده است، مار افعی کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان کوهرنگ کشف و به نام همان شهرستان ثبت کرد. دوم مار ارجنگی که در استان لرستان آن را کشف و به نام خود ثبت کرد. مار سوم مار تک‌حفره هم در استان همدان به نام مار تک‌حفره به ثبت رساند و این مارها را به سرم‌سازی رازی کشور فرستاد تا روی گونه آنها تحقیق کنند.

او اطلاعات جالبی در مورد انواع مارهای سمی و چگونگی تشخیص آنها از یکدیگر دارد و همه آموخته‌ها و اطلاعاتش را مدیون تجربه‌های پدر و تحقیقات و مطالعات خود دانسته و می‌گوید: هنوز پادزهری برای مارهای سمی که در جهان وجود دارد، ساخته نشده است، مار افعی دم عنکبوتی و مارافعی کوهرنگ جزو سمی‌ترین مارهای ایران و دنیاست.

فائزه غلامی ارجنگی در مورد روش تشخیص مارهای سمی اضافه می‌کند: مارهای سمی سر مثلثی شکل داشته و مردمک چشمشان عمومی و به شکل عدد یک است، این مارهای سمی به پهلو حرکت کرده و وقتی اندامشان به انتهای دم می‌رسد، باریک می‌شود.

کار تخصصی آنها فعالیت با انواع مارهای سمی و غیرسمی است ولی در کنار آن با پرورش انواع سوسمارها، تمساح‌ها و سایر خزندگان نیز علاقه‌مند هستند و موفقیت‌های زیادی را در هماهنگ‌سازی زیست محیطی خزندگان در زیست‌گاهشان به وجود آورده‌اند به طوری که زایمان ۲۰ قلو مار «بوآ » یکی از این موفقیت‌های به دست آمده  است که فائزه خانم بر آن تاکید می‌کند.

وی در ادامه یکی دیگر از موفقیت‌های چشمگیر پدرش در شرایط آکواریومی مارها را تخمگذاری شاه مار مرجانی و بچه‌هایش اعلام کرد و افزود: این نوع مارها در شرایط جنگل هم خیلی کم پیش می‌آید که بچه مارهای سالمی به دنیا بیاورند ولی به دنیا آوردن بچه مارهای سالم در شرایط آکواریومی در نوع خودش بی‌نظیر است.

فائزه دوست دارد به مردم ایران بگوید: ماهم مثل مردم عادی، زندگی خیلی عادی و معمولی داریم، فقط در کنار زندگی به خزندگان هم توجه کرده و روی خزندگان مطالعه می‌کنیم.

وی درباره تعداد اعضای خانواده‌اش می‌گوید:ما ۶ فرزند هستیم که از این ۶ فرزند فقط سه فرزند در زمینه خزندگان علاقه نشان دادیم و با میل خود وارد این زمینه خطرناک شدیم.

خواهر اولم دارای تحصیلات کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از دانشگاه اصفهان بوده، خواهر دومم دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی عالی دانشگاه اصفهان و خواهر سومم دانشجوی کارشناسی علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی تهران است،برادرهایم غلامرضا کلاس نهم و محمدحسن کلاس هفتم است.

وی از تلاش‌های برادرش محمدحسن برای ثبت رکورد جدید صحبت کرده و می‌گوید: برادرم محمدحسن در نمایشگاه‌ها همراه همیشگی پدرم بوده و در حال حاضر در فکر رکورد زدن با سه  تمساح در یک استخر است.

برادرم غلامرضا در کنار درس و زندگی روزمره علاوه بر اینکه در زمینه‌های خزندگان مهارت دارد، در زمینه موسیقی و آوازخوانی نیز مهارت بسیار داشته و در این زمینه لوح تقدیرهای بسیاری کسب کرده و در ورزش هندبال لوح تقدیر و مدال‌های طلای بسیاری به دست آورده است.

وی درباره نحوه رفتار پدرش در مورد کار با خزندگان می‌گوید:از میان ۶ فرزند فقط ما سه فرزند از روی عشق و علاقه به کار با  خزندگان وارده شده‌ایم و پدرم هیچ اجباری در این زمینه نسبت به خانواده‌اش نداشت.

در ادامه علی غلامی ارجنگی پدر فائزه که مدیریت باغ خزندگان پارک «ناژوان» اصفهان را بر عهده دارد؛ از رمز و رازهای زندگی با مارها حرف‌های جالبی برای گفتن دارد.

علی غلامی ارجنگی لقب « سلطان مارهای ایران» را با خود یدک می‌کشد، او بیش از ۲۰ سال است که عمر خود را در جهت پرورش و زندگی با مارها سپری کرده است و علاوه بر مارها با خزندگانی مانند تمساح، عقرب، رتیل، سوسمار و …زندگی می‌کند.

او حالا برای خودش به یک متخصص و کارشناس در امر چگونگی شناخت انواع مارها و رمز و راز زندگی آنها تبدیل شده است و همکاری بسیار نزدیکی با مؤسسات و شرکت‌های داروسازی و سرم‌سازی دارد و بیش از ۲۰۰ لوح تقدیر از سراسر کشور و مراکز دولتی، سازمان محیط زیست و… در زمینه برگزاری نمایشگاه  خزندگان در سراسر ایران و مهارت‌هایی که در این زمینه کسب کرده، به وی اعطا شده است.

او آن قدر در این کار توانایی و مهارت پیدا کرده است که تفاوت گزش مار و عقرب را نیز به خوبی تشخیص داده و در مورد تفاوت‌های این دو نوع گزش می‌گوید: تیرکشیدگی و درد بسیار شدید ناشی از گزش مار بوده و حس آتش گرفتگی ناشی از نیش عقرب است.

او با تمام مهارت‌هایش چندین بار توسط مارها گزیده شده است به طوری که در اثر نیش و گزش مارها به مشکلات کلیوی و قند خون بالا دچار شده و در اثر یکی از همین نیش‌زدن‌های مار یکی از انگشتان دستش قطع شده است.

وی در کنار پرورش و نگهداری مارهای سمی به فکر پرورش عقرب نیز بوده و می‌گوید: در حال حاضر از سم عقرب در ساخت آمپول ضدسرطان در سرم‌سازی استفاده می‌شود و من درصدد هستم با راه‌اندازی مرکز پرورش عقرب در شهرکرد، با گرفتن سم آن در بحث صادرات سم عقرب فعالیت کنم.

علی غلامی ارجنگی در کنار فعالیت‌های متنوع خود به عنوان یکی از همیاران محیط زیست در جهت جلوگیری از انقراض گونه‌های با ارزش زیست محیطی و حمایت از حیوانات فعالیت می‌کند.

او برای شناسایی مارهای مختلف به تمام شهرهای ایران سفر کرده است، مخصوصاً شهرهای استان خوزستان و خراسان که دو معدن بزرگ مارهای ایران هستند را کامل بررسی کرده است و طی سفرهای خود انواع مختلف مارهای سمی اعم از مار بوآ، افعی،کبری و جعفری را شناسایی و آنها را به کلکسیون مارهای خود افزوده است.

او بعد از این کار برای عموم مردم در تمام کشور با این خزندگان آشنا شوند، نمایشگاه‌های مارسمی را برگزار می‌کند و وقتی علاقه، شور و اشتیاق بازدیدکنندگان را می‌بیند علاقه‌اش برای ادامه فعالیت‌هایش مضاعف می‌شود.

سلطان مارهای ایران آنقدر برای مارهایش ذوق و شوق دارد که می‌گوید:در خانه‌ام همه چیز طرح و رنگ مار‌های رنگی را دارد و حتی تابلوفرش خانه نیز با عکس خطرناک‌ترین مارهای ایران بافته شده است.

علی غلامی ارجنگی به همراه دختر و پسرش که رکوردهای عجیب و غریبی در مورد زندگی با مارها دارند، هر روز کارهایش را هیجان‌انگیزتر می‌کند، زبان کبری را می‌بوسد، با مارها در قفس می‌خوابد و در پایان آمادگی خودش را برای ثبت رکوردهای جدید در هر کجای دنیا که باشد، اعلام می‌کند.

http://www.aliarjangi.ir/%D8%A8%D9%88%D8%B3%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%AF/

****************************

مصاحبه خواندنی با فائزه غلامی «ملکه مار ایران»

سرپوش - هفت سالم بود که توانستم یازده بار زبان شاه مار کبرا را ببوسم و رکورد زدم.

 يازده بار بر زبان شاه مار کبرا بوسه زد و به «ملکه مار ایران» ملقب شد؛ هر چند پیش از این هم پدرش لقب «سلطان مار ایران» را یدک می‌کشید. البته ماجرا برمی‌گردد به پانزده سال پیش، زمانی که فائزه تنها هفت ‌سال داشت. پدرش بوسه دختر چینی بر سر ماری سمی را در روزنامه‌ای دید و برای ثبت نام فائزه در گینس ترغیب شد. در واقع «سلطان مار ایران» تصمیمی جسورانه گرفت و کودک هفت ساله را به بوسیدن زبان شاه مار کبرا تشویق کرد؛ جانوری مخوف که پادزهری هنوز برای سم آن کشف نشده است!

این ابتدای راه دختر بچه‌ای بود که از سه سالگی با مارها عجین شد و در هفت سالگی رکورد خود را در گینس به ثبت رساند. فائزه از همان کودکی شهر به شهر پدرش را همراهی می‌کرد و مارها را برای مردم به نمایش می‌گذاشت. او در يازده سالگی توانست به همراه برادر کوچکتر خود به مدت دوازده ساعت با انواع مارهای سمی در آکواریوم یک در یک (متر) بازی کند، بدون این‌که هیچ مشکلی برايش به وجود بیاید. بسیاری فکر می‌کنند که مارها ممکن است به صاحبان خود عادت کنند اما واقعیت این است که مار رام نمی‌شود؛ تا جایی که این دختر بچه بارها و بارها گزش مار را تجربه کرده است. در این گفت‌و‌گو درباره زندگی عجیب او و تجربه‌های شگفت‌انگیزش در برخورد با مارها پرسیده‌ایم.

 «ملکه مار ایران» لقبی بود که بعد از ثبت رکورد روی تو گذاشتند.

بله؛ این لقب را بعد از رکوردم روی من گذاشتند و در گوگل هم اگر سرچ کنید، اسم من می‌آید.

 درباره این رکورد صحبت خواهیم کرد؛ اما فعلا از حالا شروع کنیم. چند سالت است؟

بيست سالم است.

 کجا زندگی می‌کنی؟

شهرکرد. دانشجو هستم.

 چه رشته‌ای و کجا؟

روانشناسی؛ دانشگاه شهرکرد.

 چه زمانی احساس کردی با مارها راحت هستی؟

من از سه سالگی شروع به شناختن مارها و برقراری ارتباط با آنها کردم؛ به خاطر علاقه‌ای که به طبیعت و حیوانات داشتم، به‌خصوص مارها. اما من نسبت به سایر اعضای خانواده‌ام علاقه بیشتری در این زمینه از خودم نشان دادم. البته بعد از رکورد هفت‌سالگی‌ام احساس کردم می‌توانم با این موجود بیشتر عجین شوم.

 چه شد که به فکر ثبت اسمت در کتاب گینس افتادی؟

پدرم در روزنامه‌ای خوانده بود که یک دختر چینی توانسته سر مار کبرا را سه بار ببوسد. پدرم وقتی دید من استعداد و علاقه دارم، شروع به آموزش من کرد. همین آموزش و تجربه پدرم کمک کرد تا بتوانم زبان شاه مار کبرا را يازده بار ببوسم.

 نخستين‌بار که خواستی نوک زبان مار را ببوسی، نترسیدی؟

در آن زمان هفت‌ ساله بودم؛ برای همین از مار ترس نداشتم، چون کودکی کنجکاو و علاقه‌مند به حیوانات به‌خصوص مارها بودم. همچنین آموزش‌هايی که پدرم به من داده بود، باعث شد از مار ترس نداشته باشم؛ تا جایی که به یاد دارم، خیلی مشتاق بودم زودتر این رکورد را بزنم و به همه نشان بدهم كه یک دختر بختیاری چه هنری دارد.

 نگاه همسالانت به تو چطور بود؟ تعجب نمی‌کردند یا به خاطر این تفاوت احساس نمی‌کردند باید از تو دوری کنند؟

نه؛ خدا را شکر خیلی نگاه مثبت و خوبی داشته‌اند؛ خیلی کنجكاو هستند در مورد این خزنده اطلاعات داشته باشند. می‌توان گفت بیشترین صحبت من و اطرافیانم در مورد مار است. همچنین اجتماعی بودنم باعث شده تا با اطرافیانم به راحتی ارتباط برقرار کنم. شاید برای همین است که بسیاری از دوستانم عاشق حرفه من هم شده‌اند.

 اما بچگی تو به همین خاطر، با دیگران تفاوت داشته. حالا که بزرگتر شده‌ای، احساس نمی‌کنی این تفاوت آزاردهنده باشد؟ از این کودکی رضایت داشتی؟

بله؛ همان‌طور که گفتم به خاطر علاقه‌ام به طبیعت، حیوانات و به‌خصوص مارها نسبت به اعضای خانواده‌ام بیشتر علاقه نشان دادم. البته هیچ‌گاه پدرم ما را مجبور به ورود در این کار نکرد، برای همین از بین ٦ فرزند، تنها ٣ فرزند به این کار علاقه نشان دادند و وارد آن شدند.

 اگر دوباره به کودکی برگردی، با مار‌ها عجین می‌شوی یا متفاوت زندگی می‌کنی؟

اگر بارها و بارها به گذشته برگردم، نه‌تنها ارتباط با مارها را ادامه می‌دهم، بلکه در مورد حیوانات دیگر هم مطالعه می‌کنم و با آنها عجین می‌شوم.

 خب این ارتباط با مار‌ها تأثیری در خلقیات تو نداشت؟

به نظر من هر چیزی در خلق و خوی انسان تأثیر می‌گذارد. این خود انسان است که تأثیرات را کم یا زیاد می‌کند. من فکر می‌کنم، علت نترس بودنم، ارتباط با مارها بوده. برای همین نسبت به اطرافیان و دوستانم، دل و جرأت بیشتری دارم.

 این دل و جرأت به خاطر این نیست که تو صاحب مارها هستی؟ اصلا برای مارها فرقی دارد که کسی صاحب‌شان باشد یا نه؟ مارها قدرت تشخیص آدم‌ها را از همدیگر دارند؟

مار حیواني وحشی است و رام نمی‌شود. مار دوست و دشمن نمی‌شناسد، هر لحظه ممکن است کسی را بزند. به همین جهت مسلما نمی‌تواند برای خود صاحب داشته باشد.

 پس تا به ‌حال تو را هم نیش زده.

بله؛ انگشت پدرم به خاطر گزش مار قطع شد. مار افعی هم یک بار چشمش را نیش زد. حتی مار کبرا یک‌بار خودم را در نمایشگاه کوهسنگی مشهد نیش زد. خدا را شکر با تجربه پدر و به همراه داشتن پاتن (پادزهر) جان سالم به در بردم.

 بدترین زخمی که از مار خوردی چه زمانی بود؟

بدترین زخمی که خوردم، چند‌ سال پیش بود؛ وقتی که مار کبرا لبم را در حین نمایش نیش زد؛ ولی خب جان سالم به در بردم. اما این اتفاق هم به خاطر سهل‌انگاری یکی از تماشاچیان بود؛ زیرا پدرم قبل از نمایش اعلام کرد با دوربین فلش نزنید، چون چشم‌های مار به نور فلش حساس است، اما تماشاگران بدون توجه به این موضوع در حین عکسبرداری فلش زدند. فلش دوربین باعث شد مار اذیت شود و مرا نیش بزند.

 درواقع می‌خواهی بگویی مار رام نمی‌شود؛ درست است؟

بله؛ چون خويی وحشی دارد. برای همین دوست و دشمن نمی‌شناسد؛ این طبع همه حیوانات وحشی است.

 با این حال چرا اکثرا از مار می‌ترسند؟ چرا شما نمی‌ترسید؟

نمی‌شود گفت ترس از مارها وجود ندارند. مار یک حیوان وحشی است، هر لحظه امکان دارد کسی را نیش بزند. من و خانواده‌ام تجربه زندگی با مار را داشتیم؛ برای همین شناختمان در مورد خزندگان نسبت به عامه مردم بیشتر است. بیش از ١٥‌سال است که با مارها زندگی می‌کنم. انواع مارهای سمی، غیرسمی یا نیمه سمی را می‌شناسم. شاید همین شناخت و تجربه چندین و چند ساله است که باعث شده ما از مارها نترسیم و به آنها علاقه‌مند شویم.

 اصلا مارها انسان‌ها را از هم تشخیص می‌دهند؟

مار چون خوی وحشی‌گری دارد، دوست و دشمن را نمی‌شناسد. بنابراین نمی‌تواند انسان‌ها را تشخیص دهد. چشمان مار مشبکی شکل می‌بیند (مات). اجسام زنده‌ای را که از خود گرما دارند، محرک قرمز رنگ می‌بیند و اجسام بی‌جان را زرد‌رنگ می‌بیند. این یک توصیف مستند از دید مار است؛ اما به ‌طور کلی انسان را مثل بقیه موجودات حس می‌کند.

 مارها از چه چیزی عصبی می‌شوند؟

مارها هم مثل همه حیوانات و حتی مثل خود انسان از این‌که مورد اذیت و آزار قرار بگیرند یا کسی به حریمشان وارد شود، عصبانی می‌شوند. مارها را هرگز اذیت نکنید؛ زیرا در این صورت خود را به لبه پرتگاه مرگ نزدیک می‌کنید، به‌گونه‌ای که خودتان باعث تحریک مارها می‌شوید و به ناگاه گزیده می‌شوید.

 چه زمانی به انسان حمله می‌کنند؟

شاید بتوان اولین دلیل نیش‌زدن مار را دفاع از خود دانست. البته عوامل دیگری نیز در آن تأثیرگذارند، مانند زمانی که می‌خواهند شکار کنند و شکار خود را از پا بیندازند.

 پس احتمال دارد به هر موجود زنده‌ای حمله کند.

همان‌طور که گفتم، مار برای دفاع از خودش و شکار، نیش می‌زند. در توضیح بهتر است بگویم در دو حالت نیش می‌زند؛ اگر از جانب موجود زنده مورد آزار قرار بگیرد و اگر گرسنه باشد.

 با این توضیح، این‌که انسان و مار با هم دوست شوند، امکان دارد؟

من فکر می‌کنم مارها به شرایط عادت می‌کنند ولی با انسان دوست نمی‌شوند، چون دوست و دشمن نمی‌شناسند.

 کدام مارها خطرناک‌تر هستند؟ ویژگی‌هایی دارد که ما بفهمیم؟

ما، مارهای خطرناکی در سطح جهان داریم که هنوز پادزهر برای آنها ساخته نشده است. از سمی‌ترین مارهای ایران که جزو سمی‌ترین مارهای دنیاست (مار افعی دُم عنکبوتی) که زیستگاه آن در استان ایلام است و هنوز برای این مار پادزهری ساخته نشده و مار سمی استان چهارمحال‌وبختیاری (افعی کوهرنگ). این مار را پدرم شناسایی کرد و به ثبت رساند. خانواده افعی‌ها و کبرا‌ها از خانواده سمی‌ترین مارها هستند، اما نشانه‌های مارهای سمی این است: سَر مثلثی شکل دارند، مَردُمک چشمشان عمودی، به شکل عدد ١ است و به روی پهلو حرکت می‌کنند. اندامشان هم به انتهای دم که می‌رسد، باریک می‌شود.

 در این مدت به گرفتن سم مار هم فکر کردی؟ ارزش فوق‌العاده‌ای در علوم پزشکی دارد.

بله، پدرم با سرم‌سازی رازی کشور در ارتباط است و از سم مارها برای ساختن پادزهر مُلیوالان و پُلی و الان استفاده می‌کنند.

 می‌گویند در منطقه‌ای که شما زندگی می‌کنید، بزرگ‌شدن در کنار حیوانات، حتی حیوانات سمی و خطرناک عادی است. درست است؟

استان چهارمحال‌وبختیاری، استانی سردسیر و کوهستانی است. اگر بخواهیم کلی بگوییم، مردم روستاهای استان ما به دلیل آب و هوا و منطقه کوهستانی نسبت به جاهای دیگر از نظر چابکی و زرنگی برتر هستند، اما این‌که با حیوانات زندگی کنند، آن‌هم سمی و خطرناک، نه! چنین چیزی وجود ندارد. البته مردمی هستند که دام دارند و به خاطر شغل‌شان با دام‌ها در ارتباط هستند، ولی ارتباط با حیوانات خطرناک و سمی یک امر عادی نیست و مثل مردم دیگر شهر که از این حیوانات می‌ترسند، آنها هم ترس دارند.

 خودت هیچ‌وقت فکر کرده‌ای زمانی که خواب هستی یا حواست نیست، تو را بزند؟

خب، ما همیشه احتیاط می‌کنیم تا این اتفاق نیفتد، اما زمانی که حواسمان به مارهای دیگری است، یک مار به صورت ناگهانی حمله می‌کند. ولی تابه‌حال در خواب پیش نیامده.

 با تمام این توضیحات، چرا دیگر مار ندارید؟

نمی‌توان گفت مار نداریم، چون مار داریم اما در نمایشگاه نگهداری می‌شوند. البته مدت زمانی هست که من از اجرای نمایش با مارها خداحافظی کردم. گاهی اوقات به نمایشگاه می‌روم و با مارها بازی می‌کنم. علاقه من به مارها از بین نرفته است.

 به خاطر مارگزیدگی‌هایی که درباره آن گفتید؟

ما، مار داریم و از آنها دوری نکرده‌ایم. من فقط از اجرای نمایش با مار خداحافظی کردم، ولی همچنان مطالعه و پژوهش درمورد خزندگان را ادامه می‌دهم.

 گفتی در نمایش‌ها حضور پیدا نمی‌کنی. چرا؟

با بالارفتن سنم دیگر صلاح نمی‌دانستم که در نمایش با مار‌ها حضور داشته باشم اما مطالعه در زمینه خزندگان و مارها را همچنان ادامه می‌دهم. به امید این‌که در زمینه علمی بتوانم افتخارات بیشتری کسب کنم.

 برخورد مردم در نمایشگاه‌ها چطور بود؟

معمولا مردم برایشان خیلی عجیب است و پیش آمده که ساعت‌ها سوال بپرسند. سوالات مختلفی در مورد این حرفه و خزندگان. مردم کنجکاوند و اطلاعات می‌خواهند. خوشبختانه مردم لطف زیادی دارند و خیلی مشتاق دیدن دختر رکورددار هستند.

 درصورتی که کسی رکوردت را در بوسیدن مار بشکند، حاضر به رقابت با او هستی؟

فکر نمی‌کنم کسی بتواند رکورد مرا بشکند. اگر می‌توانستند تابه‌حال رکوردم را شکسته بودند.

 تابه‌حال به فکر پرورش مار هم افتاده‌ای؟

بله، چند سالی است با پدرم در این زمینه شروع به فعالیت کرده‌ایم.

 غیر از این، پدر شما ٣ نوع مار جدید را هم کشف کرده. با توجه به این فعالیت‌های پدرت، تا‌به‌حال نسبت به این موضوع کنجکاو نشده‌ای که به دنبال کشف مارهای جدید بروی؟

بله، ٣ نوع مار را به ثبت رسانده‌اند. من نه‌تنها به دنبال کشف مارهای جدید هستم بلکه سال‌هاست روی خزندگان و مارها مطالعه و پژوهش می‌کنم تا از این طریق اطلاعات و کشفیات جدیدی از این موجودات زیبا به دست بیاورم.

 غیر از آن رکورد، تو ١٢ساعت با مارها زندگی کرده‌ای. در آن ١٢ساعت، ترس یا مشکلی برایت به وجود نیامد؟

در سن ١١سالگی به همراه برادر ٦ساله‌ام، ١٢ساعت در آکواریوم با ٣٠ نوع مار سمی زندگی کردیم. پدرم فردی باتجربه است. زمانی هم که ما در آکواریوم بودیم، حضور داشت و اگر اتفاقی می‌افتاد، زود دست به کار می‌شد. البته باید در نظر داشت که ما مدت‌ها آموزش دیده بودیم و چون من از برادرم بزرگتر بودم، محیط داخل آکواریوم را کنترل می‌کردم؛ با برادرم صحبت می‌کردم و از تجربه اولین رکوردم برایش می‌گفتم یا از خواص و زیبایی‌های مارها که چه موجودات خواستنی هستند. از این طریق به برادرم آرامش می‌دادم و با مارها بازی می‌کردیم تا مارها احساس نکنند از آنها ترسیده‌ایم، چون ٥٠‌درصد مارگزیدگی از ترس اتفاق می‌افتد.

 آیا از زندگی با مارها لذت می‌بردی یا کنجکاوی کودکانه بود؟

بله. من از کودکی عاشق طبیعت، حیوانات و به‌خصوص مارها بوده و هستم. من از روی علاقه وارد این کار شدم. هیچ اجباری در کار نبود. شاید باورش برای بسیاری سخت باشد ولی از طریق همین طبیعت و حیوانات، به‌خصوص مارها بود که به عظمت خلقت خدا پِی بردم. وقتی می‌دیدم مارها چقدر زیبا نقاشی شده‌اند و به خواص آنها پی می‌بردم یا وقتی می‌دیدم سم مار، جان انسان را می‌گیرید و همان سم می‌تواند جان انسان را نجات دهد، ایمان قلبی آوردم به کسی که خالق چنین زیبایی‌هاست. من واقعا لذت می‌برم، چون خلقت خدا واقعا زیباست. به نظرم مارها یکی از زیباترین خلقت‌های خداوند هستند.

 تابه‌حال به فکر ارتباط با خزندگان دیگر هم افتاده‌ای؟ می‌توانی ارتباطی که با مارها برقرار کرده‌ای، با آنها هم برقرار کنی؟

ما در نمایشگاه، انواع مارها، سوسمارها، تمساح‌ها و خزندگان دیگر را هم داریم. من با آنها در ارتباط هستم و به آنها آب و غذا می‌دهم. اگر بخواهم می‌توانم ارتباط صمیمانه‌تری با آنها برقرار کنم ولی ترجیح می‌دهم بیشتر با مارها عجین باشم.

 تا‌به‌حال به فکر صادرات مار یا پوست مار هم بوده‌اید؟

چند سالی هست که مشابه این کار را انجام می‌دهیم. مارهای کمیاب را در محیطی مناسب و مشابه با محیط زندگی‌شان در کنار هم می‌گذاریم و آنها جفت‌گیری می‌کنند. از این طریق مار تولیدمثل می‌کند. همین امر باعث پرورش و افزایش مار شده است. خوشبختانه در این زمینه توانسته‌ایم موفقیت‌های بسیاری به دست بیاوریم. ازجمله زایمان ٢٠قلو مار بوآ. زایمان مار چیز عجیبی نیست، اما این‌که مار در شرایط آکواریومی زایمان کند، عجیب است، اما در نمایشگاه ما این اتفاق افتاد. از دیگر اتفاقات مهیج دیگر، تخم‌گذاری شاه مار مرجانی و به دنیا آمدن بچه‌هایش بود، زیرا این مار در شرایط محیطی جنگل هم کم پیش می‌آید بچه‌هایش سالم به دنیا بیایند ولی در نمایشگاه ١٠ بچه سالم از تخم بیرون آمدند.

 با فرض بر این‌که رکورد شما شکسته شود، مانند گذشته حاضر به رقابت هستید؟

بستگی به شرایط آن زمان دارد.

 مادرتان برای ارتباط شما با مارها مشکلی نداشت؟

مادرم به پدرم و تجربه چندین‌ساله‌اش اعتماد داشت. همچنین از علاقه‌ام نسبت به مارها باخبر بود. به همین خاطر نه‌تنها ممانعت نمی‌کرد، بلکه مرا در این راه نیز تشویق می‌کرد و همیشه دعای خیر مادرانه‌اش بدرقه راهم بوده. برای همین باید تشکر ویژه کنم از پدر خوبم به خاطر زحمت‌ها و کمک‌های همیشگی‌اش، همچنین مادرم که بهترین یاور و دوست من در زندگی بوده و هست و علاقه و ذوق مرا درک کرد.

بیوگرافی...
ما را در سایت بیوگرافی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadamirkhizia بازدید : 494 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 9:14