مجدالدین میرفخرایی پزشک و شاعر، متخلص به گلچین،' href='/last-search/?q=گلچین،'>گلچین، معروف به گلچین گیلانی، جزو نخستین گروه از شعرای سراینده ی شعر نو ایران می باشد.
نام اصلی: مجدالدین میرفخرایی
زمینهٔ کاری: شعر نو به فارسی
زادروز: ۱۱ دی ۱۲۸۸ رشت
پدر و مادر: سید مهدی میرفخرایی
مرگ : ۲۹ آذر ۱۳۵۱ (۶۳ سال) لندن
ملیت: ایران
محل زندگی: لندن
پیشه: شاعر و پزشک
سالهای نویسندگی: ۱۳۵۱–۱۳۰۷
تخلص: گلچین گیلانی
مجدالدین میرفخرایی پزشک و شاعر، متخلص به گلچین، معروف به گلچین گیلانی، جزو نخستین گروه از شعرای سراینده ی شعر نو ایران می باشد. در واقع او اولین شاعر نو پردازی است که شعرش به کتابهای ابتدائی راه یافت.
دکتر مجدالدين میر فخرایی، متخلص به گلچین گیلانی در یازدهم دی ماه سال 1288 در رشت به دنیا آمد و در آذر ماه سال 1351 در لندن درگذشت.
از سرایندگان شعر نو فارسی است. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش و متوسطه را در تهران به پایان رسانید و در رشتهٔ فلسفه و علوم تربیتی موفق به اخذ لیسانس شد. سپس به انگلستان رفت و در رشتهٔ طب به دریافت درجهٔ دکترا نایل گردید. پس از آن در لندن اقامت گزید و دیگر به ایران نیامد.
گلچین از نوجوانی به شاعری پرداخت و کمکم اشعارش مورد توجه قرار گرفت و برای اولین بار در ۱۳۰۷ ش در مجلهٔ «ارمغان» و بعدها در مجلههای «روزگار نو»، «فروغ» و مجله سخن انتشار یافت. سال 1312 در آزمون اعزام دانشجو به اروپا پذیرفته شد. ابتدا در فرانسه و سپس در انگلستان به ادامه تحصیل پرداخت.
او ابتدا لیسانس ادبیات گرفت و سپس تغییر رشته داد و درلندن پزشک شد و تا پایان زندگی در آنجا بود و شعرهایش را نیز از آنجا می فرستاد.
در زمان جنگ جهانی دوم و بسته شدن دانشگاه های لندن و قطع شدن کمک هزینه های تحصیلی برای امرار معاش به کارهای متفاوتی از جمله رانندگی آمبولانس و گویندگی فیلمها و رادیو، ترجمهی خبر و مقاله پرداخت. در سال 1947میلادی در رشته بیماریهای عفونی و بیماریهای سرزمینهای گرمسیری، دكترای تخصصی گرفت و كار پزشكی را آغاز كرد. نیمی از عمرش در غربت گذشت.
شعر «باران» او یکی از معروفترین شعرهایی است که قسمتهایی از آن در کتابهای کودکان به چاپ رسید. او اولین شاعر نوپردازی است که شعرش به کتابهای دورهٔ ابتدائی راه یافت.
چندین دفتر شعر از وی منتشر گردیده که معروفترین شان « برگ » ، « نهفته » ، « مهر و کین » و « گلی برای تو » می باشند.
معروفیت گلچین با انتشار شعر « باران » در مجله « سخن » آغاز گردید و از شعر « پرده پندار » به عنوان اوج خلاقیت وی در عرصه شاعری نام می برند. گلچین گیلانی در 29 آذر سال 1351 در لندن ، احتمالا در یک روز بارانی درگذشت.
https://www.beytoote.com/art/artist/picture-anthology2-gilani.html
*****************
تهران- ایرنا- مجدالدین میرفخرایی مشهور به گلچین گیلانی از نخستین شاعران سراینده شعر نو در ایران به شمار میرفت که برخی از شعرهای خاطره انگیز او همچنان در یادها باقی مانده است. به لحاظ زلالی عاطفه و بیپروایی بیان و سادگی تصویرها و در عین حال عمق احساس کمتر میتوان شعری را در ترازوی آثار وی نهاد
عاطفه از بخشهای مهم شعر به شمار میرود و اغلب اصلیترین هدف شاعر از سرودن شعر انتقال عواطف و احساسات است. هر شاعری از عاطفه خاص خود برخوردار و بیان این تاثیرها که نشأت گرفته از محیط پیرامون شاعر همراه با تجربیات شخصی اوست، درون مایه های متفاوتی را به خواننده نشان می دهد. در میان شاعران معاصر که عاطفه در اشعارش به وفور دیده می شود، می توان به مجدالدین میرفخرایی اشاره کرد. مجدالدین میرفخرایی یکی از شاعران تأثیرگذار در گسترش شعر معاصر فارسی محسوب می شود. او جزو نخستین موج شاعران متغزل و رمانتیک پیرو نیما در دهه های ۲۰ و ۳۰ به حساب می آید. تجربه شعری گلچین تا قبل از سرودن شعر معروف باران هنوز به پختگی نرسیده بود اما بعد از سرودن باران در زمره رمانتیک ها شناخته شد و به تعبیر شفیعی کدکنی صدای دلپذیر رمانتیسم از اشعار گلچین شنیده می شد. مخاطب با خواندن اشعار گلچین به راحتی با مفاهیم و مضامین شعری او ارتباط برقرار می کند.
زندگی گلچین گیلانی و تاثیرپذیری از اقلیم خویش
گلچین گیلانی با تخلص شعری و نام شاعرانه مجدالدین میرفخرایی از شـاعران بـرجسته و صمیمی معاصر ایران است. این شاعر برجسته در ۱۲۸۸ خورشیدی در رشت چشم به چشم گشود. از این رو در شعرش به اقلیم توجه ویژه ای دارد. اشعارش نشأت گرفته از محیط سرسبز و زیبایی های طبیعی زادگاهش است. بسامد کلماتی نظیر، جنگل، آبشار، شکوفه، ابر، باران، درخت در اشعار او بسیار بالاست. گرچه واژه های بومی و محلی در اشعار گلچین چندان دیده نمی شود اما طراوت و شادابی، روحی غالبا لطیف و سرشار از زندگی و امید و نیز فراوانی تصاویر برگرفته از زادگاهش، گیلان خود می تواند نشانی از اقلیم گرایی وی باشد. وصف طبیعت در شعر گلچین رنگی محلی و اصیل پیدا کرده است. شعر باران یکی از معروف ترین آثار وی، نمونه ای خوب از این رنگ محلی و اصیل است که در آن به خلق تصاویر برگرفته از محیط خود می پردازد. وی به یاد زادگاهش چنین می سراید:
باز باران/ با ترانه/ با گهرهای فراوان/ می خورد بر بام خانه/ بوی جنگل تازه و تر/ همچو می مستی دهنده/ بر درختان می زدی پر/ هرکجا زیبا پرنده
او برای بیان عواطف و مضامینی نظیر مرگ و زندگی به طبیعت پناه برده است، آنجا که می گوید:
روی چین های نازک هر برگ / کشمکش های زندگانی و مرگ/ سرگذشت خوش آمد و بدرود
خانوادهاش از بزرگان و سرشناسان گیلان بودند. گلچین دوره ابتدایی را در رشت گذرانید و در مدرسهای درس خواند که مدیر یا معلم آن مدرسه، ابراهیم فخرایی، مورخ نامدار نهضت جنگل بود. در اواخر همین دوره، یعنی زمانی که هـنوز نوجوانی بیشتر نبود، به جهت استعداد فطری و ذوق طبیعی به شعرگویی پرداخت. در این دوران، چند شعر از او در روزنامههای صورت و ترغیب چاپ رشت طبع شد. از دوستان نزدیک او در این روزگار، استاد ذبیح الله صفا بود.
گلچین، سپس در شعبه ادبی دبیرستان دار الفنون نام نوشت. او در این مدرسه شاگرد استادانی چون وحید دستگردی و عباس اقبال آشتیانی بود. از هـمین زمان، همکاری او با مجله ارمغان و همچنین مجله فروغ چاپ رشت به مدیریت ابراهیم فخرایی آغاز میشود و تعداد قابل تـوجهی از اشـعار او بـه سبک قدیم و در قابهای قصیده، غزل و قطعه در این مجلات به چـاپ رسید.
میرفخرایی سپس به دارالمعلمین عالی وارد شد و در ادبیات، فلسفه و علوم تربیتی لیـسانس گـرفت. او در این دوره نیز مثل دورههای پیشین، دوستان و آشنایان بسیار اندکی داشت. پس از فارغ التحصیلی، بلافاصله به همراه دوستانش در آزمون انـتخاب آخـرین گـروهی اعزام دانشجو با اروپا پذیرفته شد. بدین ترتیب، او و دوستانش به انگلیس رهسپار شـدند. پس از پایان این دوره، گلچین به دانشگاه لنـدن رفـت، او ابتدا به تـحصیل در رشـته ادبیات پرداخت اما مدتی نگذشت که از تحصیل در ادبیات دست کشید و برخلاف قوانین و مـقررات اعـزام دانـشجو که او را از تغییر رشته بازداشته بود به رشته پزشکی پرداخت. تحصیلات او و دوستانش ادامه یافت تا این که جنگ دوم جـهانی درگـرفت و دولت ایران، همه دانشجویان اعزامی را به ایران فراخواند.
زندگی ادبی
نخستین کتاب گلچین «نهفته»نام دارد که در ۱۹۴۸ مـیلادی در انـگلیس به چاپ رسید و اکنون نسخههای بـسیار معدودی از آن در دست است. ایـن کـتاب به اشتباه در الذریعه الی تصانیف الشـیعه و مـؤلفین کتاب های چاپی فارسی و عربی و بالطبع در فهرست کتابهای فارسی با نام نهضت معرفی شـده اسـت. دومین کتاب او «مهر و کین» اسـت کـه تـاریخ چاپ ندارد اما در تـهران چـاپ شده و همچنین در ۲ شماره مـجله پیـام نوین نقل شده است. سومین کتاب گلچین «گلی بـرای تـو» نام دارد و مجموعهای از مهمترین اشعار او را در۱۵ سال آخر عمرش را دربرگیرد.
شعر نو هرگز سبب نمیشود تا او به قالب های کلاسیک شـعر فـارسی همچون دوبیتی، مثنوی، ترکیببند و چهارپاره بیتوجه بماند:
بزن ای دل دل دیوانه / چون زنگ بخوان ای دل/ دل بیگانه چون جنگ
ضرباهنگ در اشعار گلچین
شـاید هـمین علاقه ذاتـی گلچین به چنین قالب هایی باشد که برخی از محققان ادبیات در بررسی شعر مشروطه و معاصر، نام او را در ردیف شاعرانی چـون علی اکبر دهخدا، اشرف الدین حسینی و اسلامیندوشن میآورند. اینان افرادی بـودند کـه بیشتر اشعار مهم آنها را در قالب های چون ترکیببند، مسمط و مستزاد میسرودند.
این موضوع میتواند توجیهی باشد، برای برخی اشـعار نـو او که وزن در جاهایی البته غیر لازم به تساوی مصراعها میانجامد. در حالیکه او به راحتی مـیتوانسته از ایـن تـساوی چشم بپوشد و تنها با رعایت وزن و آن هم شکسته و نیمایی، نه تنها از قید و بند واژههایی که شـعر را انبوه میسازند، برهد بلکه شعرش را زیباتر و دلانگیزتر میکند. این از آن دست نکاتی است کـه شعر گلچین را برای خـواننده امـروزی شعر، اندکی کمبها جلوه میدهد.
نوجویی و نوگرایی در اشعار گلچین به وفور دیده می شود. شعر «بـازگشت» که در ۱۳۴۵ خورشیدی سروده شده است از این نوع اشعار به شمار می رود. در این شعر، او ناخشنودی خود را از نویابی و نوگرایی که خود در راه آن گام میزند و در این شعر نیز بدان وفادار است، نشان میدهد.
من نمیدانم چرا/ دوست دارم/ جامه پشمینه رندان بپوشم/ جامهایی از می مردافکن دیرین بنوشم/هیچ و هرگز/همره آن گمرهان بیهنر /در راه نوپابی نکوشم
به قول استاد زرینکوب «آنچه امروز به نام شعر نـو خـوانده مـیشود، محدود به این اوزان نیمایی نـیست. تـفننها در آن راه یافته است و تجددها. چنانکه یک مجاهده کامیاب در این قالبشکنی عبارت بوده است از تجربه مجدالدین میرفخرایی قطعه بـاران او یـک نـمونه مشهور در این باب توفیقی است و در تلفیق بین آهـنگ و مـعنی در شعر بدون پایبندی به سنت.»
در مورد گلچین باید گفت که پس از این سال ها، او نیز دست به تجربیات چندی در شـعر مـنثور و بیوزن زد که البته به جایی نرسید. به عنوان نمونه میتوان به شـعر بـسیار طـولانی «اتاق خواب۹۱» اشاره کرد؛ عدم استفاده از وزن از یکسو و از سویی دیگر، نبود یک هدف و مقصود قابل تـوجیه در مـضمون شـعر و همچنین عدم ارایه یک زبان پاکیزه و شعری، این شعر را به مجموعهای انـبوه از واژگـانی بدل کرده که در کنار هم در انتظار ارتباطی، حتی در کمترین حد خود است.
چندان از گل و بـلبل سـخن گـفتهایم /که گل و بـلبل از دسـت ما به تنگ آمـدهاند/هـنگامی که چشم ما به گل میافتد/برگش میریزد/و تا بلبل ما را میبیند،میگریزد
زبـان رمانتیک و در عین حال ساده و صـمیمی او برای شاعران نوگرای جوان زمان او، بسیار جذاب بوده است. از جمله این شاعران میتوان از «محمد زهـری و هـوشنگ ابتهاج» نام برد. البته این ۲ در دوره های بـعدی و مـیانی شـعر خـویش به شاعرانی صـاحب سـبک و برجسته مبدل شدند. محمد زهری در گفت و گویب گفته بود که ابتدا بیشتر به واسطه اشعار گـلچین گـیلانی بـه شعر نو و نیما رسیده است.
فروغ فرخزاد هم از تأثیر ویژه شعر گلچین بر اشعار خویش در آغاز شـاعری یاد کرده است. هنوز هم برخی منتقدان از اثرگذاری شعر گلچین بر شاعران جوان یاد میکنند. یکی از شاعران معاصر افغانستان نیز در مصاحبهای، از تأثیر چند شاعر معاصر از جمله گلچین بر شعر آن دیار یاد کرده و به خصوص از شعر «باران» گلچین نام برده است.
سرانجام گلچین
زندگی گلچین، پس از ۶۳ سال بـهار، در ۲۹ آذر ۱۳۵۱ خورشیدی در لندن به پایان رسید. اگرچه خود در آخرین شعرش به واسطه تنگنای شعری یا ضرورتی دیگر، عمر خود را شصت سال آورده است:
سرزنش کم کن اگر نیست مرا بار و بری/ شـصت سـال است که چون شـاخه تکانم دادند.
https://www.irna.ir/news/84152872/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%81%D8%AE%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C
برچسب : نویسنده : azadamirkhizia بازدید : 312