ژنرال جعفر کاویان

ساخت وبلاگ

  ژنرال جعفر کاویان 

یکی از افراد تأثیر گذار و مطرح مرندی که در فرقه ی دموکرات آذربایجان و در بین سالهای 1320 تا 1325 فعال بوده مشهدی جعفر محمدزاده است . او در میان مردم به مشدی معروف بوده است . او موقع صدور شناسنامه نام خانوادگی کاویان را برمی گزیند.  پدر او محمد علی ساعلانی ( سهلانلی ؟) است که به ( علی دایی ) معروف بوده و در مبارزات مشروطه از یاوران نزدیک ستارخان و باقرخان شمرده می شد . مادر ژنرال کاویان ( زیور ) بوده که از اهالی کندلج مرند است . او در حدود سال 1270 در روستای سهلان در 18 کیلومتری شمال تبریز که آن روزها آن روستا جزو روستاهای مرند شمرده می شد به دنیا آمد و سپس بهمراه خانواده به یالقوز آغاج کوچ کرده و دوران کودکی خود را سپری می کند . پدر کاویان با سواد بوده و دروس طلبگی را گذرانده بود در نتیجه کاویان نیز 6 ـ 5  سال درس طلبگی را در تبریز گذرانیده و روی پرورشی که در زیر دست پدر مبارز خود یافته بود در 18 سالگی وارد تشکیلات ( آزادلیق مشروطه ) می شود و در مبارزات شیخ محمد خیابانی و لاهوتی نیز شرکت می کند تا در رهایی مردم زجر کشیده در زیر دست ظلم های اربابان و حکومت استبدادی قاجاری نقشی داشته باشد .

     پس از سقوط دولت قاجار روی افکار انقلابی خود و مبارزاتی که بر علیه رضاشاه داشته است دستگیر و زندانی می شود و پس از آزادی از زندان ، سالهایی را به تبعید در زنجان محکوم می شود در سال 1921 میلادی ( 1300 شمسی ) به تفلیس رفته و پارتیا مکتبی را به اتمام می رساند و در 1927 به نخجوان فرستاده می شود تا بعنوان مربی به دوزلاق برود . او در دوزلاق بعنوان رئیس ( همکارلار اتفاقی ) مشغول کار می شود . در آنجا با سکینه خانم آشنا شده و ازدواج می کند . کاوه فرزند بزرگ وی در سال 1306 در باکو متولد می شود سپس به ایران آمده و صاحب پنج فرزند دیگر می شود . البته کاویان به غیر از زن نخجوانی خود با یک خانم رشتی بنام شمسی نیز ازدواج می کند که از او صاحب فرزندی نمی شود .

   فرزندان کاویان به ترتیب سن عبارتنداز:

۱) کاوه                   متولد ُباکو۱۳۰۶شمسی

۲) پوران                  متولد تبریز۱۳۰۸  "   "

۳) ملاحت               متولد  تبریز ۱۳۱۰  "   "

۴) مارکس (مقصود)   متولد زنجان ۱۳۱۶  "   "

۵) مائیسه              متولد زنجان ۱۳۲۱  "   "

۶) اسرافیل             متولد نخجوان ۱۳۲۶ "  "

 کاویان از سالهای قبل از ظهور فرقه با سید جعفر پیشه وری رئیس فرقه دموکرات دوست بوده و در سال 1308 که پیشه وری از دست مأموران رضاشاه فراری شده بود ، در خانه او پناه می گیرد و وقتی مأمورین رضا شاه برای جستجوی پیشه وری بخانه ی او هجوم می آورند ، با خوابانیدن پیشه وری در رختخواب زن زائوی خود باعث رهایی پیشه وری از دستگیری می شود ، هر چند در اوج قدرت فرقه ، اختلافاتی بین او و پیشه وری رخ می دهد . کاویان سواد نظامی نداشت ولی با توجه به اندوختن تجارب انقلابی فراوان ، می تواند در پا گرفتن و نظم گرفتن فرقه نقش اساسی ایفا بکند و در نهایت وزارت جنگ دولت خود مختار آذربایجان را در یک سال فعالیت از 21آذر 1324 تا 21  آذر 1325 بعهده می گیرد . ژنرال کاویان در مبارزات لاهوتی ، امنیت یازده روزه ی تبریز را بعهده می گیرد . در زمان فرقه نیز برای امنیت تبریز از کشتن قارنی ییرتیق کاظیم و حتی فرزند بزرگ خود کاوه که روی شوخی ، یکی از افراد فرقه را بضرب گلوله کشته بود خودداری نمی کند ( هرچند اعدام کاوه بدست پدر ، روی دخالت مستقیم پیشه وری صورت نمیگیرد ) .موقع عزیمت فرقه ای ها قرار بود کاویان در تبریز باقی مانده و از هرج و مرج بیشتر جلوگیری بکند ولی کاویانی با برآورد موقعیت قبول نمی کند و اصرار می کند تا بهمراه پیشه وری از ایران خارج شود . در نتیجه و با گرفتن دستور مستقیم از استالین توسط دوستش ( آقا کیشی اف )او نیز بهمراه خانواده ی ۸  نفره ی خود به نخجوان وارد شده و چند روزی در خانه ی اقربا  اقامت می کند ولی با در نظر گرفتن محرومیت های حاصله از جنگ جهانی دوم ، برای اقامت به خانه ی رئیس دادگاه نخجوان فرستاده می شود و پس از 20 روز اقامت در خانه ی رئیس دادگاه به منطقه ی مردکان باکو و قصبه ی رازین فرستاده می شود . ژنرال کاویان تا آخر عمر در این قصبه بوده و در سال 1353 در آن روستا به خانه ی آخرت سپرده می شود .

http://marandim.blogfa.com/post/59/%DA%98%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%84-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86

---------------------------------

 آقای جعفر کاویان وزیر جنگ

 این شخص که در گذشته به نام مشتی (مشهدی) خوانده می‌شد، از کمونیست‌های قدیمی بود. گروهی از کمونیست‌ها می‌گفتند که او پس از یک بار دستگیری، به خدمت ادارة سیاسی درآمد و هنگامی که آقایان سرهنگ عبدالله سیف و محمد شریف نوایی رییس شهربانی و ادارة سیاسی آذربایجان بودند، از او در شناخت کمونیست‌ها و روش کار آنان بهره‌برداری می‌کردند. اما خود او مدعی بود که رییس شهربانی و ادارة سیاسی را دست انداخته بود. چگونه می‌توان باور کرد که مشدی کاویان مردی بی‌سواد با آن بضاعت مزجاه از آگاهی سیاسی، دو تن افسر عالی‌رتبة شهربانی را که از بهترین پلیس‌های ایران و تحصیل کرده و آزموده بودند، بفریبد.

 او پیش از این‌که فرقة دمکرات آذربایجان حکومت را به دست گیرد، در صنف نانوایان کارگر بود و در آستانة ٢١ آذرماه [١٣٢٤]، ژنرال آتاکیشی‌اوف وزیر سازمان امنیت جمهوری آذربایجان شوروی، در تدارک قیام تبریز برای تقسیم جنگ‌افزار میان اعضای فرقه، از او بهره‌برداری کرد و به پاداش همین خدمت، پس از ٢١ آذر ماه و تشکیل دولت فرقه، او را به‌عنوان وزیر جنگ به پیشه‌وری تحمیل کرد (به گفتة خود پیشه‌وری).

 او مردی بی‌سواد و نادان و فریب‌کار بود و پس از سرکار آمدن، برای خود دستگاهی چید. در کوچه‌هایی که از چند سو به خانة او می‌رسید، تفنگداران ویژه همواره پاس می‌دادند. در سردر ورودی خانة او، سه خودکار سنگین کار گذارده بودند، کوته سخن بیا و برویی داشت.

خود او به گفت که من آدمی دست و دلباز هستم و سفرة من همیشه گسترده است. روزی یک گونی برنج در خانة من پلو پخته می‌شود و همة دوستان من، هر روز نهار را با من می‌خورند و... .

و از کیسة وزارتخانه، به یاران خود حاتم‌بخشی می‌کرد. در جیبش همواره مقداری فشنگ تپانچه داشت و هر کس از او تپانچه تقاضا می‌کرد، یک مشت فشنگ به او می‌داد و می‌گفت: حالا این را داشته باش تا تپانچه هم بعد دریافت کنی. او سر دستة مصادره‌کنندگان بود و در آن یکسال، خیلی مال اندوخت، به جوری که هنوز فرزندانش در باکو از آن برخوردارند.

 او بزرگ‌ترین پول نقدی را که به دست آورد، از فروش جنگ‌افزارهای فرقه بود. او گروهی همداست داشت که بیش‌تر از مهاجرین بودند و همة آنان را پس از این‌که وزارت جنگ منحل شد و او به ریاست شهربانی منصوب گردید، با خود به آنجا برد.

 فروش جنگ‌افزار، کار پی‌گیر آنان بود و قیمت هر یک تفنگ و تپانچه و خوکار دستی و سبک مقطوع بود. گرچه جسته و گریخته آگاهی می‌رسید که او جنگ‌افزار می‌فروشد؛ اما هنگامی آشکار شد که او پیرمردی را که در ارتش کارمند جزء بود، از کار برکنار و زندانی کرد. خانوادة این مرد، شبانه نزد من آمدند و وضع خودشان را بازگو کردند. من سبب بازداشت او را پرسیدم. گفتند: چون او از فروش جنگ‌افزار آگاهی دارد، آقای جنرال کاویان می‌خواهد او را سر به نیست کند.

http://howiyat.blogsky.com/1390/05/23/post-38/

---------------------------------------------------------

 خاطرات مردم از جعفر كاويان وزير جنگ فرقه دموكرات آذربايجان

 (1)-در دوره يكساله حكومت فرقه دموكرات در آذربايجان، وزير جنگ كابينه جعفر پيشه وري فردي از اهالي سهلان به نام جعفر كاويان بوده است. مردم سهلان، نام كاويان را اغلب بصورت قاويان (Qaviyan) تلفظ كرده و به خاطر سپرده اند.

مادر بزرگم  از مهارت تيراندازي و هدف گيري كاويان تعريف ميكرد و جوانان مغرور  و فخر فروش را  با  عنوان "آقاي قاويان!" خطاب مي نمود. استدلال مادر بزرگم اين بود كه اين جوانان هر چند راه طولاني در پيش دارند تا به  درجه كاويان برسند، اما در عين حال مي خواهند خودشان را در حد او مهم  و متشخص جلوه دهند!!

(2)-كاويان در دوران مسئوليت خويش، گاهي نيروهاي فرقه را در اطراف سهلان آموزش نظامي مي داده است. يكي از اهالي مسن روستا، در يكي از آن ايام او را موقع بازگشت از آموشهاي نظامي مشاهده كرده بود كه بهمراه نيروهايش از داخل روستا عبور ميكرده است. به گفته فرد ياد شده، كاويان موقع رسيدن به يكي از منازل مسكوني روستايي توقف كرده، چند گامي به طرف آن حياط برداشته و اطرافيان خود را متوجه آن خانه می نماید. سپس مدت كوتاهي ايستاده و گويا گريزي به دوران كودكي خود میزند! در نهايت خطاب به همراهيانش میگوید: "بورا بيزيم حيطيميز ايدي! ..." (اينجا حياط ما بوده است!...)

 (3)- پدر و مادر کاویان هر دو در شهر قم مدفون می باشند. پدر او (محمدعلی سهلانی) قبل از دوران حکومت فرقه دموکرات فوت کرده و به قم منتقل شده بود اما مادر او (زیور) در دوره وزارت پسرش فوت می نماید. کاویان، علیرغم تیرگی روابط حکومتهای تبریز و تهران،  جسد مادرش را نیز با همراهی چند نفر به قم ارسال مینماید.

در حوالی قم، موقع بازرسی از کاروان فرستاده تبریز، متوجه میشوند که جسد همراه کاروان، مادر یکی از مسئولین رده بالای حکومت آذربایجان است. بنابر این، بازرسان از ورود کاروان جلوگیری کرده و جهت ورود آنها به قم، از تهران خواستار مجوز میشوند.در پاسخ، از تهران با این خواسته بازرسان موافت می شود و بدین ترتیب مادر کاویان هم در قم دفن میگردد.

 (4)-در روزهای آخر عمر حکومت فرقه دموکرات، چند نفر از اهالی روستا به نمایندگی از روستائیان به تبریز آمده و به دفتر کاویان مراجعه می کنند. این افراد با احترام پذیرفته شده، با او ملاقات می نمایند. در این دیدار نمایندگان روستا برای یاری به حکومت اعلام آمادگی مینمایند. با وجود این، کاویان به آنها می گوید که  او فرجام حکومت را چندان روشن ندیده و پیوستن آنها به فرقه  را نیز در این برهه زمانی مصحلت نمیداند. کاویان در آن دیدار متذکر میگردد که اگر عمر دولت بیشتر دوام آورد، سهلانیها می توانند دوباره به وی مراجعه کنند. 

این موضوع  نشان میدهد که کاویان از معاملات پشت پرده بین آمریکا و شوروی به نفع شاه و فدا کردن فرقه دموکرات، مطلع بوده است.

(5)-در يكي از روزهاي حكومت فرقه دموكرات، كاويان بنا به  دلايلي در يكي از مساجد تبريز مجبور به تيراندازي مي شود. اين کار او موجب اعتراض آيت الله سید محمّدکاظم شریعتمداری ميشود. اما شريعتمداري بعد از آگاهي از علت تيراندازي و موجه دانستن آن، يك تخته قالي را بعنوان هديه به منزل كاويان فرستاده، از او دلجويي مينماید.

علاوه: در سهلان، بیش از 20 طایفه با هم زندگی میکنند و طوایف مشهور آن عبارتند از حسینلی، جاوادلی، حاج صادیقلی، دللكلی، صفرلی، رحیملی، سیدلر، جعفرآلی، ماللالی، ستارلی، دورسون آلی و محمدلی. برخی از افراد مسن روستای سهلان، کاویان را به طایفه جاوادلی که در یوخاری کوچه (بالا ده) تجمع کرده اند، منسوب میدانند. برخی دیگر نیز او را از طایفه حاج صادیقلی میدانند که در آشاغی کوچه (پایین ده) اجتماع یافته اند. به نظر من، با توجه به اینکه حیاط ذکر شده در خاطره (2) در آشاغی کوچه قرار دارد و در حال حاضر نیز متعلق به افراد طایفه حاج صادیقلی است، کاویان به احتمال زیاد از طایفه حاج صادیقلی میباشد. ضمنا، عمه کاویان (معصومه) نیز با یکی از افراد طایفه حاج صادیقلی ازدواج کرده بود.

http://www.khudafarin.ir/index.php/93-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE/361-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1-%D9%83%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%B2%D9%8A%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%D8%AF%D9%85%D9%88%D9%83%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D8%AC%D8%A7%D9%86.html


برچسب‌ها: ژنرال جعفر کاویان, سید جعفر پیشه وری, تبريز, ستارخان, باقرخان

بیوگرافی...
ما را در سایت بیوگرافی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadamirkhizia بازدید : 232 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 21:43